تقدیم بہ همہ
خصوصاً مذهبیا
یک عده پسر اُمل و خشک مغز هستند
کہ باید آنها را پرستید
در مسیر خانہ تا دانشگاه
ناموس کسے را سایز نمیگیرند
اینها آنقدر افراطے هستند
کہ جواب لبخند دخترها را با اخم غلیظ میدهند
چشمانشان یا سنگ فرش را متر میکند
یا سقف آسمان را
اینها همان پسران تندرو و نچسب هستند که دوران مجردے بین همہ زنان فقط مادر و خواهرانشان را میشناسند
و دوران متاهلے
چهرههایشان دیدَنیست وقتی دم در آرایشگاه دنبال عروسشان میروند
لحظہهاے سرخ شدنشان
باید اینها را پرستید
چون ذره ذره احساسشان را حفظ کرده اند
تا سر وقت تقدیم کنند بہ یک نفر
عقب مانده حساب میشوند
چون تلفن همراهشان پر نیست از شماره دختران شهر
اینها را باید پرستید
شک ندارم کسے کہ خودش را در جهنم گناه آلوده اطرافش نکند
خداوند زندگیش را بهشت میکند
واژه عــشـق را فقط اینگونہ افراد لمس کردهاند
چون یکبار تجربهاش میکنند
کنار یک نفر
و صدها خاطره ندارند از عروسکهاے مصنوعے و ارزان قیمت...
ممورے ذهنشان خالیست تا اولین خاطره برایشان
عوض کردن دنده ماشین عروس با دست عـشـقشان و دختر رویاهایشان باشد
اینها را باید پرســـتید...