در جامعه من همه مانتو می پوشن
از هر رنگ مانتویی گرفته و از هر جنسی که بگی هس می خوام دیده بشم مانتو اسپورتی تنگ؛ هرچه کوتاهترتر بهتر؛ آستین بالا ؛ یه شال سرم ؛ بی جوراب ؛ موها رنگ و وارنگ ؛ کیف دخترونه بغلم ؛ حالا دیده میشم
جامعه من حجاب نداره زن و مرد لباسشون فرقی نمی کنه
می خوام دیده بشم تی شرت رنگی تنم؛ چند گوشواره بزرگ رو گوشام ؛ آدامس توی دهنم؛ آرایش عجیب موهام؛ اینجوری جامعه بهم نگاه میکنه
....
همین همکلاسیم مهشید، تازگی ها یه مانتو خریده آخرین مدل ،ناکس نمیدونم از کدوم فروشگاه خریده ،
شیلا:" دیدی مانتوشو ؟چقدر نازه تازه مد شده؟"
الینا :”خوش به حالش چه بابای پولداری داره .هی روزگار..."
دینا :"وای آخه کجاش قشنگه؟انگار جرش دادن .شده مثل انسان های اولیه !"
ساسان:"بچه ها دختره رو نیگا فکر می کنه خیلی خوشگله بیچاره .تورو خدا یه نیگا بش بکنید ضایع نشه
تا حالا تصور کردید که اگر در
کربلا بودیم و بعد از اون همه صحنه های جانسوز وقتی به اسارت می بردنمون با اون
همه خستگی و تشنگی و زخم و مصیبت و...وقتی در مقابل پلیدی مثل یزید قرار
می گرفتیم چی می گفتیم و مهمترین دغدغه ما چی بود؟
نمی دونم من یا شما چی می گفتیم؛ ولی این یکی از گفته
های خاندان رسالته:
"آیا
عادلانه است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده جای
دهی، ولی دختران رسول خدا را اسیر نموده و آبروی آنها را بریزی؟ و صورت آنها را
بگشایی و ایشان را در بین دشمنان گذاشته و از
سرزمینی به سرزمین دیگر ببری تا بیگانگان و اراذل و اشراف آنان را ببینند؛ در حالی
که که از مردان آنان کسی همراهشان نیست و سرپرست و حامی ندارد؟"
حقا که دختر فاطمه (س) و علی(ع)
هستی؛قهرمان کربلا زینب....
داشتم سجاده آماده می کردم برای نماز، همین که چادر مشکی ام را از سر برداشتم تا چادر نماز بر سر کنم گفت: این همه خودت را بقچه پیچ می کنی که چی؟
بر گشتم به سمت صدا، دختری را دیدم ک در گوشه ی نمازخانه نشسته بود.
پرسیدم: با منی؟
گفت: بله! با تو ام و همه ی بیچاره های مثل تو که گیر کرده اید توی افکار عهد عتیق! اذیت نمی شوی با این پارچه ی دراز دور و برت؟ خسته نمی شوی از رنگ همیشه سیاهش؟
تا آمدم حرف بزنم گفت: نگاه کن ببین چقدر زشت می شوی ، چرا مثل عزادارها سیاه می پوشی؟ و بعد فقط بلدید گیر بدهید به امثال من....................
سلام دوستان عزیز وبلاگ حجاب ایرونی
این نظرسنجی خیلی وقتتون رو نمیگیره.چه دختر وچه پسر لطفا برامون بنویسید کدوم حجاب رو می پسندید؟چرا؟
حجاب ِ چادر را انتخاب کردم . و چه لذتی دارد معامله با خدا و خرید رضایش.
روزی دوست عزیزی تماس گرفت و گفت: بهجای یه خانم ِمعلم ،میتونی بری سر 3تا کلاس ِ اول دبیرستانیها، که کلاسشون هرز نره و در مورد موضوعات دینی (مثل حجاب!) باهاشون صحبت کنی...؟
قبول کردم. اما میترسیدم.میگفتم این نسل جدید گستاخاند.اگه وسط بحث شبههای وارد کنند انقدر قوی نیستم که بتونم جواب بدم و نذارم شبههای که وارد کردند ذهن بقیه رو خراب نکنه...دوست عزیزآرومم کرد و گفت اگه بری نگاهات عوض میشه! تو مسیر مدرسه داشتم مرور میکردم که باید چیبگم.(که هیچکدوم از این مرورها به کارم نیومد!)
اولین کلاسی که رفتم.دیدم حجابها خوبه از چی بگم؟! از خود بچهها نظر خواهی کردم که در مورد چی صحبت کنیم. با "ارزش دختران"بحث شروع شد و به "حجاب" ختم شد.بدون اینکه شبههای وارد بشه. تعجب کردم که این نسل چه جانانه از حجاب و حفظ ارزش وجودی دختر بودن دفاع میکردند بدون اینکه نگاه فمینیستی داشته باشند.
کلاس بعدی،بچهها خواستند بحث ِهمون کلاس قبلی ادامه داشته باشه + صحبت از معرفت نسبت به امام زمان(عج). باورم نمیشد همشون با منطق و دلیل حجاب رو قبول داشتند و خودشون رو ملزم به اجراش میدونستند. از چادرم پرسیدند،اینکه چطور و چه وقت چادر رو انتخاب کردم و براشون تعریف کردم. یهو انگار که بغضی بترکد دو سه نفر گفتند: خانم! ما هم خیلی چادر رو دوست داریم و بعضی اوقات سر میکنیم اما مامان و بابامون نمیذارن...میگن کسی که سر نمیکنه تو چرا سر میکنی.اجازه نمیدن...تو مهمونیها میگن راحت باش...مامان ،بابای ما پسرعمو و پسرعمه و پسرخاله رو نامحرم نمیدونند ... یکیشون میگفت: الهام جــــون من چادر سر میکنم اما وقتی تو جمعی باشم که مسخرم کنند و بهم تیکه بندازن دیگه دوس ندارم چادر رو سر کنم اون هم به خاطر چادره...دوس ندارم کسی به چادرم توهین کنه. جالب بود همشون چادرهای معمولی(بدون آستین وبدون شال و...) رو بیشتر دوس داشتند و معتقد بودند مدل چادرهای معمولی متانت خاصی دارد.
سومین کلاسی هم که رفتم تقریبا با همین جَو روبرو شدم: "دوست داشتن حجاب و عفیف بودن و عفیفانه در جامعه و در مقابل مردان نامحرم ظاهر شدن را."
تا اینجا مقدمه بود برای اینکه بگویم: تمام ما،تمام مسولین و تمام پدر و مادرها در قبال این احساسهای پاک دخترانه مسئولند. در قبال آن دختری که چادر سر نمیکند تا به چادرش توهین نشود چرا که روح لطیف و پاکش برنمیتابد توهین به چادر را،مسئولیم. مادر و پدری که اجازه نمیدهند دخترشان چادر سر کند که شاید خواستگارش او را با چادر نپسندند یا برای اینکه جامعه چنین دختری را قبول نمیکند و دخترشان با چادر انگشتنما(!!!!) میشود، درآن دنیا به پیامبر(ص) و فاطمه زهرا(س) و علی مرتضی(ع) باید پاسخگو باشند و ما نیز باید پاسخگو باشیم که به کجا میرویم و چه بر سر حجاب(این حکم قطعی دین) آوردهایم که باید تفکر پدر و مادری اینگونه باشد....آن اقوام و قومیتهای خاصی که برادرِشوهر و پسرِعمو و باقی پسرهای جوان فامیل و در معرض گناه را محرم دختران و زنانشان میداند هم به عفت و حیای آن دختران و هم به پیشگاه خداوند باید پاسخگو باشند...
مسئولی که بدون کار کارشناسی شده بدون صرف هزینه بدون انجام کوچکترین کار فرهنگی باعث شد که در جامعه چنین جوی ایجاد شود که به چادر و چادری ها اینگونه گستاخانه و راحت توهین کنند به تک تک احساسات پاک دخترانی که حجاب را میخواهند باید پاسخگو باشند...حتی آن کارگردانهای روشنفکر که زن با حجاب و عفیف در هیچجای فیلمهایشان جایی نداشتند، باید پاسخگو باشند...
کاش میتوانستم تمام حرفها و نظراتشان در مورد حجاب را با آب طلا بنویسم و بدهم روشنفکرانی که فکر میکنند دختران ما حجاب را نمیخواهند ،بخوانند و بدانند هنوز حیا و عفاف در بین دختران ما هست و باید حواسمان را جمع کنیم که گرگهای شوم شب این حیا و عفاف و این عاطفههای پاک نسبت به حجاب را به تاراج نبرند.
و اما تو دختر جوانی که شاید این مطلب را خواندی و تو نیز حجاب را دوس داری و میخواهی عفیف باشی و نگاه خدا را برای خودت بخری...اگر انتخابت چادر است به هیچ حرف و هیچ تمسخری توجه نکن...به نگاه خدا چشم بدوز...بگذار وقتی برای فاطمه زهرا(س) و مصائب عقیله بنی هاشم(س) اشک میریزی آن گوهرهای ناب را به تار و پود چادرت بسپاری ... به گرمای محشر فکر کن که همین چادر سایهبان و شفاعت کنندهات میشود... اینها را باور و یقین خود قرار بده.