در
روم باستان، مردها این اجازه را داشتند که به هر شکلی که دلشان میخواست از
زنان لذت بصری ببرند! این را میتوان به راحتی از نقاشی ها و آثاری که از
آن زمان به دست آمده فهمید. حقیقت این است که آن چه که امروز به عنوان تمدن
و فرهنگ غرب وجود دارد، برخاسته از همان فرهنگ یونان و روم باستان است.
تمدنی زاییده ی تمدن دیگر که در نگاه به زن و به ویژه دختر، نقش اولی جز«
وسیله التذاذ مردان» تعریف نکرده است! تا دهه های اول قرن بیستم، زن ها در
غرب نه حق گرفتن مدرک تحصیلی داشتند، نه حق رأی و نه حتی حق مالکیت اموال
موروثی شان را! و حق مالکیت را بعد از حرکت هایی که به نام آزادی زنان صورت
گرفت، زمانی به زنان دادند که نیاز به نیروی کار ارزان در کارخانه هایشان
داشتند. آزادی زنان معنای بسیار وسیعی دارد. هم میتوان آن را آزادی از
اسارت معنا کرد هم آزادی از اخلاق. چون اخلاق هم یک قید و بند است. هم می
شود آزادی از نفوذ و سوء استفاده ی کارفرما که رنان را با مزد کمتری به کار
می کشد، معنا کرد هم آزادی از قوانینی که زن را در مقابل شوهر متعهد می
کند.
متأسفانه
آن چه از آزادی زن در غرب تلیغ و به تصویر کشیده می شود، آزادی از قید و
بندهای خانوادگی، آزادی از قید ازدواج و تشکیل خانواده در جایی که لذت
شهوانی زود گذری در میان باشد، است.
خلاصه
اینکه بساط آن چیزی که به عنوان آزادی زن در غرب پهن شده بر پایه ی این
است که زن در معرض دید مرد قرار گیرد تا از او تمتعات جنسی ببرند.
دوستان به نظر شما زنان آزاد باشند تا مردان از آنها لذت ببرند! این آزادی زنان است؟؟؟