باز باران بی ترانه
باصدای تازیانه
پرکشیده تا مدینه
بخدا قصه همینه
یکی بود یکی نبود
یکی سالم تو سجود
یکی خسته و کبود...
باز باران با ستاره
چادری خاکی و پاره
قلب کوچیکه ستاره واسه رفتن بی قراره
باز باران بی محبت
میخورد بر روی صورت
مادری در پشت درب و
آدمان بی مروت...
یادم آمد توی خونه
پشت او در رد خونه
مادرم دلخون و خسته
دسته بابا رو کی بسته؟
هی نگاه میکرد بابامون روی مسمار,عاشقونه
گریه هاش شد بی بهونه
خندهاش رفت از زمونه
هی صدا میزد خدا زهرا جوونه
تو نزار بره بزار پیشم بمونه...
هی میگفت دار و ندارم رو میدم ولی چشماتو نبند
هی میگفت زهرا به گریه هام نخند
هی میگفت آخه چرا تو رو زدند
هی میگفت آخ که چه این مردم بدند..
دیگه بارون نمیباره
رفته تابوت رو بیاره
تا دلیل گریه هاشو توی تابوتش بزاره
تا گل یاس سفیدُ توی این دنیای وحشی جا نزاره
آره امشب شب آخر , شب قلب بی قراره...
بجای ابر,محبت داره میباره...
باصدای تازیانه
پرکشیده تا مدینه
بخدا قصه همینه
یکی بود یکی نبود
یکی سالم تو سجود
یکی خسته و کبود...
باز باران با ستاره
چادری خاکی و پاره
قلب کوچیکه ستاره واسه رفتن بی قراره
باز باران بی محبت
میخورد بر روی صورت
مادری در پشت درب و
آدمان بی مروت...
یادم آمد توی خونه
پشت او در رد خونه
مادرم دلخون و خسته
دسته بابا رو کی بسته؟
هی نگاه میکرد بابامون روی مسمار,عاشقونه
گریه هاش شد بی بهونه
خندهاش رفت از زمونه
هی صدا میزد خدا زهرا جوونه
تو نزار بره بزار پیشم بمونه...
هی میگفت دار و ندارم رو میدم ولی چشماتو نبند
هی میگفت زهرا به گریه هام نخند
هی میگفت آخه چرا تو رو زدند
هی میگفت آخ که چه این مردم بدند..
دیگه بارون نمیباره
رفته تابوت رو بیاره
تا دلیل گریه هاشو توی تابوتش بزاره
تا گل یاس سفیدُ توی این دنیای وحشی جا نزاره
آره امشب شب آخر , شب قلب بی قراره...
بجای ابر,محبت داره میباره...